مگه چی میشه یکم مهربون باشیم ؟؟؟؟؟

وبلاگی برای حمایت از ماهی های کوچک غممگینی که میمیرند

مگه چی میشه یکم مهربون باشیم ؟؟؟؟؟

وبلاگی برای حمایت از ماهی های کوچک غممگینی که میمیرند

دریاچه بختگان

دریاچه بَختِگان، از دریاچه‌های ایران در استان فارس بود که هم اکنون کاملا خشک شده است.

این دریاچه زیستگاه زمستانه پرندگانی است که از روسیه و دشتهای سیبری به ایران مهاجرت می‌کردند (مانند فلامینگو، درنا، کبوتر دریایی، آب‌چلیک، مرغابی، غاز و...) که همگی در حفظ بوم‌ساختار و محیط زیست نقش بسیار ارزنده‌ای داشتنند.[۴] دریاچه بختگان، باعث افزایش رطوبت هوا می‌شد و، بعلت بلند بودن ارتفاع کوه‌های پیرامون نی‌ریز، رطوبت حاصله در هوای همان منطقه باقی مانده و باعث ثمردهی درختان انجیر، بادام، رز و زیتون در کوه‌ها می‌گردید (که می‌توان به نوعی آن را آبیاری مصنوعی کوه‌ها نامید).[۵]


 

دریاچهٔ بختگان (به همراه دریاچه طشک در شمال و دریاچهٔ مهارلو در غرب آن). نگاره توسط خدمهٔ شاتل فضایی دیسکاوری، مأموریت اس‌تی‌اس-۹۲. تاریخ: ۱۰/۲۲/۲۰۰۰..

منشا آب دریاچه

رودخانهٔ کوچک «سیوند» در دره‌ای به نام «سیوند» (یا «تنگه بلاغی») جریان دارد منشا این دریاچه بود. «سیوند» نام روستایی بزرگ و خوش‌آب و هوا در مسیر راه شیراز به اصفهان (در میانه راه تخت جمشید به پاسارگاد در شهرستان مرودشت) می‌باشد. سیلاب رود «سیوند» در انتهای مسیر خود به رود کُر پیوسته و از آن جا به دریاچه «بختگان» می‌ریزد.

خشک شدن دریاچه

در پی کاهش ورودی آب رودخانه کر به دریاچه بختگان (مقداری از آب کُر در گذشته به دلیل ساختن سد درودزن کم شده‌است)، ورودی آب دریاچه تنها محدود به سیلاب‌های منطقه (آباده طشک، شهرستان بختگان، خیر، نیریز، خرامه و ارسنجان) گردید.

در این میان پس از ساختن سد سیوند بر روی رود سیوند (در تنگه بلاغی، دیگر سیلاب رودخانه «سیوند» هم به رود «کر» نرسید و در نتیجه به دریاچه نیریز نمی ریزد.


اثرات زیست‌محیطی 

به دنبال این رویداد، پیوستگی میان دو دریاچه طشک و بختگان برای همیشه از بین رفته و نتیجه آن خشک شدن دریاچه بختگان بود و اندکی پس از آن دریاچه طشک هم به خاموشی فرو خواهد رفت؛ چرا که هم اکنون شوری دریاچه طشک به ۱۲۰۰ واحد رسیده‌است که حدود ۴ برابر سال‌های پرآب گذشته می‌باشد.

قبل از این پیش بینی شده بود که فاجعه‌ای زیست محیطی برای بختگان رخ خواهد داد.[۲] چاه‌های پیرامون دریاچه، نخست شور (همانگونه که برخی از آن‌ها هم اکنون شده‌اند) و پس از آن تلخ خواهند شد (یعنی زه دریاچه را خواهند کشید). بدین ترتیب آب موجود نه تنها دیگر کوچکترین سودی برای کشاورزی نخواهد داشت بلکه در آینده باعث ناباروری زمین‌های کشاورزی هم خواهد شد که گاهی برای بازیافت آن‌ها چندین ده سال لازم است.

از سوی دیگر، با خشکی دریاچه، دیگر بخار آبی از دریاچه برنخواهد خواست و در نتیجه محصولات کوهی نیریز واستهبان (به ویژه انجیر و بادام) به شدت کاهش خواهد یافت.[۵]

روی دیگر فاجعه، زمین‌های شوره‌زاری است که به جای دریاچه به چشم می خورد و با وزش هر نسیمی، نمک‌های آن همچون پرده‌ای بر روی زمین‌های کشاورزی کشیده می‌شود و حتی اگر آبی از چشمه‌سارها برای زمین‌ها باقی مانده باشد دیگر زمین‌های شوره‌زار استعداد چندانی برای شکوفایی ندارند. گذشته از این، نمک‌های بادآورده برای تندرستی انسان‌های ساکن اطراف و جانوران اهلی و وحشی هم زیان‌آور است و بیماری‌های پوستی، ریوی و چشمی افزایش می یابد.

با خشک شدن دریاچه بختگان، پرندگان مهاجر و کوچ کننده هم دیگر به سوی بختگان نیامده، در نتیجه اکوسیستم بهم خورده و کویر، به‌عنوان مهمان ناخوانده، به معنای حقیقی آن واقعیت تلخ منطقه شد.[۳] که البته برخی از آنان دریاچه پشت سد را برای زندگی برگزیده اند. پیش از سد سیوند آب رود (سیوند) به بیرون از ایران یا شن‌زارهای بی‌حاصل کویر لوت نمی‌رود که به هدر رفته باشد. در واقع این سد آبی را که در دریاچه بختگان گرد می‌آمد و در کشاورزی و دیم‌کاری و دامپروری به کار می‌رفت به پشت سد سیوند منتقل کرد و به کشاورزان و مردم دیگری داد. یعنی تقریباً کاری عبث و بیهوده.

دیده بان محیط زیست ایران تعداد ۲۰۰۰ جوجه فلامینگو در میان نمکزارهای دریاچه بختگان تلف شدند

منبع : ویکیپدیا

شعر جالب سید علی صالحی درباره دریاچه ارومیه

در ادامهٔ کم‌آبی دریاچهٔ ارومیه که بسیاری از کار‌شناسان محیط زیست را نگران کرده‌ است، سید علی صالحی شاعر برجسته بختیاری تبار، شعری را که ناظر به حال و هوای این فاجعهٔ زیست ‌محیطی سروده، در اختیار رسانه ها قرار داد.

به گزارش آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز)، متن شعری کوتاه سید علی صالحی راجع به وضعیت نگران کنندهٔ دریاچهٔ ارومیه، به این شرح است:
 
«سونات مهتاب برای دریاچه نمک»

وای بر ما
اگر خواهر خزر بمیرد
خلیج فارس آنقدر خواهد گریست
که همه دریاهای دنیا بالا بیایند
و بالا می‌آیند
تا همراه رود‌ها، چشمه‌ها و
دو دیدهٔ من
از میان ِ مکافاتِ زخم و نمک بگذرند
و می‌گذرند
تا آسمانِ سراسرِ این سرزمین
-با هزاران امیدِ بارآور از باران
به جانب ارومیه راه بیفتد
و راه می‌افتد
تا دیگر
نه هیچ تَنِ تشنه‌ای از تاریکی بترسد و

نه زخم‌های بیشمار ما از نمک



منبع : ایبنا نیوز

مرگ دریاچه ارومیه را ببینید و اشک بریزید

این آخرین تصویر هوایی از دریاچه ارومیه است که وضعیت دریاچه را در مقایسه با سالهای قبل نشان می دهد(ایسنا)، این تصویر که می بینید متعلق به یک پارک ملی است به نام " پارک ملی دریاچه ارومیه"، منطقه ای که از سابقه حفاظتی بیش از ۴۰ سال برخوردار است و در سال ۱۳۵۴ هم در یونسکو به ثبت رسید و هم به عنوان یکی از تالابهای بین المللی جهان برگزیده شد،‌ اما این همه عنوان ملی و بین المللی هم برای نجات این دریاچه از دست مافیای سدسازی کافی نبود. اینقدر که امروز دریاچه ارومیه به گواه همین تصاویر که می بینید واقعا نابود شده




بارها هشدار داریم و نوشتیم و اعتراض کردیم اما کو گوش شنوا! هیچ کس نخواست فریادهای اعتراضی ،‌نوشته ها و هشدارهایمان را جدی بگیرد، گفتیم سدسازی مثل بختک افتاده روی دریاچه و نفس دریاچه را بند آورده، گفتند "توهم دارید ،‌سد کجا بود،‌ سدهای ما هم خالی است، این خشکسالی است که دریاچه را نابود کرده". گفتیم این کشور حداقل تاریخی ۱۰ هزار ساله دارد و تاریخ طبیعی اش قدمتی میلیون ساله ،‌ چطور دراین همه سالها و سده ها و هزاره های قبل خشکسالی نبوده ،‌ یه هو تو همین ۲۰ ساله خدا قهرش گرفته و خشکسالی را بر ایران و ایرانی نازل کرده ؟ گفتند " قبلا هم دریاچه ارومیه خشک شده بوده "!! گفتیم آقا اگه سدهایتان خالی است و بلای خشکسالی بر ایران نازل شده، پس چرا اینقدر دیگه برنامه سدسازی در حوزه دریاچه دارید ؟ سد بدون آب را برای چه کسی می سازید؟

اینجا بود که سکوت کرد و به ریش همه ما معترضان محیطزیستی خندید و در دلش گفت: این سدها برای شما آب نداره برای ما که نون داره !

آره ،‌حالا باز هم سد بسازید! سد بسازید و سد بسازید و سد بسازید تا بر بلندای سکوی افتخار نخست سدسازان جهان بیایستید ! به چه افتخار می کنید؟ به اینکه بر بلندای سکویی ایستادید که هیچ کشوری رغبت ایستادن بر آن را ندارد؟ که اگر خوب بود زرنگ تر از شماها هم بودند که بر این سکو بیاستند!

نفس دریاچه را گرفتید، آخه یک سد ،‌دو تا ،‌۱۰ تا،‌۲۰ تا ،‌۴۰ تا، نه ۷۰ تا ؟! ۷۰ سد کوچک و بزرگ در حوزه آبریز دریاچه ارومیه ،‌همه برنامه های وزارت نیرو برای نابودی دریاچه ارومیه تا سال ۱۴۰۰ است، به این برنامه ها هم می گویند: " برنامه مدیریت منابع آب در حوزه دریاچه ارومیه" البته حالا در کنارش طرح های  نجات دریاچه هم هست که میلیاردها تومان پول برای نوشتن اش روی کاغذ صرف شده و دهها جلسه با شیرینی و میوه و چای برگزار شده و سمی ناهار و همایش که نهایتا خروجی اش یک طرحی باشه که همه و همه از وزیر و وکیل زیرشو به مبارکی و میمنت امضا کنند و بعد بسپارندش به گوشه تاریک بایگانی و خداحافظ عملیات نجات!!

و این جزیره کبودان است که الان با کف دریاچه یکی شده و دیگر خبری از آب نیست! حالا باز هم سد بساز و سد بساز و سد بساز و پول بیت المال را در جیب گشاد مافیای سدسازان بریزید.



شما رابه خدا ببینید چه کردید با نگین سرخ ایران در آذربایجان! البته آنچه امروز بر سر ارومیه آمده ،‌محصول ۲۰ سال کار و تلاش و برنامه ریزی و سیاستگذاری و اجرای طرح های مدیریت آب در دولت سازندگی و اصلاحات و مهرورزی بوده !

در حالی که بارها نوشتیم که سازندگی کمر تالابها و دریاچه ها و رودخانه های ایران را با این طرح های سدسازی بجا مانده اش می شکند ،‌اما کسی جدی نگرفت،‌گفتیم از این همه اصلاحات ذره ای صرف اصلاح مسیر رودخانه ها به سمت دریاچه ارومیه نشد و دوباره نوشتیم که دریاچه ارومیه از سازندگی و اصلاحات خیر ندید شما را به خدا مهر و عدالت تان را بر سر دریاچه بریزید نگذارید شما هم میراث دار برنامه های سدسازی در دولت های گذشته باشید . اما باز هم کسی جدی نگرفت!

واسفا که در برابر این همه هشدارها و اعتراض ها ، چشمان مدیران متولی توسعه همیشه نابینا و گوشهایشان همیشه ناشنوا و زبانهایشان گنگ از پاسخ گفتن بوده ، دریاچه ارومیه در کف بی کفایتی برنامه ریزان و مدیرانی نابود شد که برنامه هایشان فقط یک سو نگر بر پایه منافع شخصی و با میدان دید محدود (در حد نوک بینی) طراحی شده بود. در غیر این صورت هرگز چنین بلایی بر سر این اکوسیستم نمی آمد.

کاش حداقل ذره ای وجدان بیدار می داشتیم تا عمق فاجعه را دریابیم و تکانی به خودمان و صندلی مان و جایگاه مان بدهیم و از سمت مان استعفا! 



اما می دانم که باز هم مطابق معمول،‌آقایان مدیر به جای چاره اندیشی تنها طرفداران محیط زیست را با هزار و یک انگ و برچسب جنسیتی و سیاسی و غیر سیاسی متهم می کنند که چنین و چنان نیست ،‌همه چیز آرام است ،‌ ما خیلی خوشبختیم و شما بدبختید که فقط با این انتقادات تان غرض ورزی و عناد تان را به دولت و کشور و مردم نشان میدهید!!!

آقای محمدی زاده عزیز، رییس محترم سازمان مثلا حفاظت محیط زیست!

شما در آخرین نشست تان با خبرنگاران، ‌از ما خواستید که به جای منفی نوشتن ،‌مثبت بنویسیم و از چیزهای خوب بگوییم تا لابد آب در دل شما و مردم تکان نخورد. شما را به خدا قسم بگویید ، در دریاچه ارومیه چه جنبه مثبتی می بینید که ما بنویسیم ؟ ما آنچه را می بینیم می نویسیم که از ۷۰۰ هزار پرنده مهاجر دریاچه در دو دهه گذشته امروز جز یکی دوهزار تا که اون هم نصفش هرساله در دریاچه می میرد ،‌باقی نمانده؟

می نویسیم که وسعت دریاچه به نصف رسیده و اون نصفه دیگر هم یک حوض بزرگ آب نمک قرمز و خالی از حیات است،‌می نویسیم که جاده ویرانگر کلانتری محصول فکر و ایده یک شبه یک مدیر بود که عملی شد و کلنگ نابودی دریاچه شد . می نویسیم که هر چه رودخانه در مسیر حوزه آبریز دریاچه بوده با سد مسدود شده ، می نویسیم که ۴۰ روستا به دلیل طوفان های نمک از ۴ سال پیش در حاشیه شرقی دریاچه خالی از سکنه شده ،....

شما بگو چه بنویسیم تا آب در دل کسی تکان نخورد؟ از هدر رفت آب و راندمان پایین بهره وری آب در مزارع کشاورزی بنویسیم ؟ از سالهای خشکسالی بنویسیم که به جای کاهش سطح اراضی زیر کشت تا دو و سه برابر در دهه اخیر افزایش یافته ؟ از حقابه به سرقت رفته دریاچه ارومیه توسط وزارت نیرو و کشاورزی بنویسیم ؟ از چه بنویسیم تا متهم به سیاه نمایی نشویم ؟ اصلا نقطه سفیدی در دریاچه ارومیه هست که راجع به آن بنویسیم؟

آقای محمدی زاده ! حالامی بینید چرا همه روزه آماج انتقادات برخی طرفداران محیط زیست از جمله نگارنده قرار می گیرید؟ چون به جای فکر کردن بر حال یوز و پلنگ و خرس و گوزن ایران فکر و ذهنتان شده ببر و شیر و اوریکس!

چون به جای چاره اندیشی جدی برای نجات ارومیه و نایبند و پریشان ،‌ فقط شعار می دهید و از سالهای آینده می گویید که دریاچه  احیا شده و ان وقت دیگر شما هم نیستید که اگر احیا نشد ،‌بیاییم سر وقت تان،‌از رفع گرد و غبار در ۵ سال آینده ،‌از نجات دریاچه ارومیه در ۵ سال آینده و .... . اما فراموش کردید شما فقط ۳ سال دیگر هستید و ۵ سال آینده معلوم نیست وزیر نیرو هستید یا وزیر نفت !

پس از امروز بگویید، از این بگویید که می روید و پاشنه در وزارت نیرو را در می آورید تا حقابه دریاچه را حتی اگر در حد یک کاسه هم باشه ،‌بگیرید ، از این بگویید که اراضی زیر کشت اطراف دریاچه را که آبیاری سنتی دارند، تعطیل خواهید کرد و کشت شان را متوقف ، از چیزی بگویید که درمان دریاچه باشد نه حرفهایی که فقط حرف هستند و خبری از اجرا در آنها نیست و اگر نمی توانید این کارها را انجام دهید خب استعفا دهید تا لااقل استعفایتان شاید تکانی به دولت و وزارتخانه های طبیعت ستیزش بدهد.

پس دیگر ما را متهم به سیاه نمایی نکنید و از ما نخواهید که دروغ به خورد ملت دهیم که دریاچه حالش خوب است و ....

و سخنی هم با آقای قاضی پور، نماینده ارومیه که چند روز پیش گفت:دریاچه ارومیه بزرگ است، باید کوچکش کنیم، تا بتوان از آن نگهداری کرد.

آیا به نظر شما کاهش ۲۵۰ هزار هکتاری دریاچه ارومیه هنوز هم کافی نیست تا شما بتوانید از آن نگهداری کنید؟ یا شاید می خواهید دریاچه را اندازه حوض پارک دم خونه ما کنید تا شما و سازمان محیط زیست بتوانید از آن نگهداری کنید؟ شما را بخدا بگویید دیگر چه فاجعه ای بزرگتر و تکان دهنده تر از اینی که هست باید در ارومیه اتفاق بیافتد تا شما و همکارانتان در مجلس وقت گرانبهایتان را برای یک ساعت هم که شده در صحن علنی مجلس، صرف فقط سخن گفتن راجع به دریاچه ارومیه کنید.

تا دریابید که مرگ دریاچه ارومیه یعنی مرگ قطب کشاورزی ایران، ‌یعنی سیل مهاجرت مردم محلی به شهرها، یعنی آغاز بحران های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در گوشه شمال غربی ایران، یعنی مرگ ایران و ایرانی، ‌یعنی ناتوانی و عجز ایران در حفاظت از یک میراث ملی و گنجینه طبیعی، مرگ ارومیه یعنی طبیعت ستیزی، عناد ورزی و دشمنی ما با حیات و زندگی.

شما را به خدا اگر دلتان برای محیط زیست نمی سوزد ، که یقین دارم همین است ، دلتان برای مردم، برای پایه های متزلزل اقتصاد محلی و منطقه ای آذربایجان و برای سکونتگاههای انسانی و فرهنگ هایی که در آستانه نابودی است، دلتان بسوزد و نگذارید دریاچه بیش از این نابود شود، اینقدر از سدسازان حمایت نکنید و بشکنید این سدهای ویرانگر محیط زیست را،‌...


منبع : وبلاگ دیده بان محیط زیست ایران-سرکار خانم جمشیدی

خدایا به باران بگو ببارد !


خدا از ما نا امید شده !

این همه باران از دعای دریاچه است که ما نفسش را بریدیم. خدایا به باران بگو ببارد !

خدایا باران به حرف تو گوش میدهد. بگو به فریاد دریاچه برسد .خدایا دلم برای آغوش ارومیه تنگ شده ! به باران بگو ببارد !

خدایا اینبار نگران ادم نباش.نگران این اشرف مخلوقات نباش!

اینجا روی زمین دیگر ادمی نیست ! نه این که ادم نیست ،هست؛ اما ادم نیست . نگران نباش ؛ به باران بگو ببارد .

خدایا دعای دریاچه را مستجاب کن !!!

به باران بگو ببارد !!!

-

ندا 1390/08/16